دوست همی داشتم که همچون گذشتگان تاریخ و خفتگان گور، حقایق را از نزدیک می نگریستند و پرده غفلت را از پیش چشم برمی داشتند، در آن موقع این لذت ها و عشرتها، این پوشیدنها و نوشیدنها شما را مست و مدهوش نمی ساخت، و بدین پایه، خاطر به دنیا نمی بستید و دل به تنعم و تمتع نمی سپردید . در آن موقع که حق را با نمای عریان و بی پیرایه خویش تماشا کنید از اشتباه و تردید خود به خجلت فرو روید و در عرق ندامت و شرم غرق گردید و چه زود که این پرده برافتد و جلوه حقیقت برخلاف یک عمر اندیشه و پندار از ورای اوهام آشکار شود! هم اکنون می توانید با راهنمایی خرد و پشتیبانی تصمیم و قدرت اعتماد به نفس بدین پیروزی نایل آیید، و آنچه را که ارواح در جهانی دیگر ادراک کنند، در این جهان برابر خویش بازبینید . این شما هستید که نمی خواهید از راه راست به جانب منزلگاه مقصود پیش روید، و این شما هستید که با زنجیر شهوت و آز و خویشتن دوستی بال و پر روح خود را سخت به هم بسته از اوج پرواز بازش می دارید . الا ای انسان، تو را کارخانه آفرینش، بس شگفت انگیز و عجیب آفریده و گوهری گرانبها در گنجینه وجود تو، به ودیعت گذارده که آن قدرت اراده تو است . تو آن دم که بخواهی شنید، نیکو می شنوی; و آن لحظه ای که اراده دیدار نمایی، درست و راست می بینی، و این که من می گویم و نمی شنوید و راه می نمایم اما نمی بینید، اراده شما گناهکار است . من همی پندارم سیر تاریخ با حوادث و تحولات عبرت انگیز که آشکارا در چشم انداز شما جلوه گر است، غفلت زدگان را تنبیهی مؤثر باشد و درسی دردناک بیاموزد . آن چنان که بشر از خویشتن پند گیرد از دیگران نتواند گرفت و بدان فرمان که انسان از ملکوت آسمان ها دست یابد، دست فرشتگان نرسد; و بهترین پیامبر خدا به سوی آدمیزاده، همچنان آدمیزاده، خواهد بود . کاروان به راه راست و منزل در پیش . مرور زمان چرخهای زندگی ما را بدان سوی می راند که ابهام نهفته و ناپیداست . سبکبار باشید تا به همسفران برسید، و پیشینیان را که روز گاری است چشم به راه آیندگان باشند، از رنج انتظار بیرون آورید . نهج البلاغه، ترجمه جواد فاضل |